Log in
Search
Latest topics
» یادش بخیر by azadmol 9/6/2019, 1:31 am
» aurora urdu bot
by launchar 3/1/2017, 6:58 am
» نیمباز خره فیلتر شد :دی
by Sweet_dream 8/26/2015, 5:33 am
» Iranian Chapar Messnger Demo Version
by bizar 8/1/2015, 3:22 pm
» New bot server
by n.raja 2/3/2015, 3:59 am
» Home Personal Trainer
by chamith1 1/25/2015, 12:30 am
» NEW JORDAN TEAM WEB FLOOD
by al.mdmr 12/6/2014, 6:08 pm
» iPhone6 Plus Replica New
by chamith1 11/26/2014, 1:57 am
» Samsung GALAXY ALPHA Replica BB
by chamith1 11/22/2014, 12:17 am
» iPhone6 PLus Replica now
by chamith1 11/22/2014, 12:15 am
» iPhone6 Replica Black
by chamith1 11/22/2014, 12:08 am
» Samsung Galaxy S5 Replica New one
by chamith1 11/22/2014, 12:06 am
» Its iPhone6 Replica
by chamith1 11/22/2014, 12:01 am
» brand newSamsung Galaxy Note4 Replica
by chamith1 11/21/2014, 11:57 pm
Top posters
αℓαm2αrtmαñ (910) | ||||
ArT (766) | ||||
mashr0ob (738) | ||||
P3rsianc4T (714) | ||||
PMC (597) | ||||
...a.del... (577) | ||||
Alireza.Xn (548) | ||||
soket (513) | ||||
rend (444) | ||||
Milano (345) |
چهارشنبه سوری دربرخي شهرها
Page 1 of 1
چهارشنبه سوری دربرخي شهرها
در بسياري از نقاط ايران، اعتقاد بر اين است كه بايد چهارشنبهسوري از خانه بيرون رفت و همراه بقية مردم جشن گرفت و شاد و سرخوش بود تا سال جديد سالي شاد و پر از موفقيت باشد.
چهارشنبه سوری در شهرهای مختلف تهران
در تهران قديم، بوتههاي خشك را از بيابانهاي اطراف جمع ميكردند و با شتر به شهر ميآوردند و در محلات مختلف ميچرخاندند. پس از غروب خورشيد، بوتههاي خشك و اسباب و اثاثية كهنه و شكستهاي را كه پس از خانهتكاني بيرون گذاشته شده بود جمع ميكردند و با آنها آتشي درست ميكردند كه همه بايد از روي آن ميپريدند و ميخواندند: «سرخي تو از من، زردي من از تو.» فشفشه و هفتترقه هم بود اما از بمبها و نارنجكهاي دستي كه نوجوانان امروزي ميسازند و با انفجار آنها شيشههاي ساختمانها به لرزه ميافتد، خبري نبود.
شيراز
در شيراز به دو شب چهارشنبهسوري گفته ميشود: يكي چهارشنبه آخر ماه اسفند (چهارشنبه آخر سال) و ديگري چهارشنبه آخر ماه صفر.
با توجه به ارادتي كه شيرازيان به حافظ دارند، در شب چهارشنبه سوري دور هم جمع شده و از ديوان حافظ فال ميگيرند.
شيرازيان چهارشنبه آخر سال را همانند ديگر شهرهاي كشور چهارشنبه سوري ميگويند و غروب سه شنبه مرسوم است كه هفت كپه و يا سه كپه خار تهيه ميكنند. آنها را آتش زده و از آتش ميپرند و ميگويند: زردي من از تو ، سرخي تو از من.
در قديم برخي از زنان و دختران شيراز به سعديه رفته و در آب حوض ماهي آبتني ميكنند و با جام دعا و چهل كليد آب به سر ميكنند. اين كار هم به خاطر سلامتي و هم به خاطر مهدگرمي انجام ميشود.
همچنين رسم است كه دختران دم بخت در اين شب براي بخت گشايي به زيارت حضرت احمد بن موسي شاهچراغ (ع) ميروند. شاه چراغ (ع) از امامزادههاي واجبالتكريم است. مردم شيراز نيز به شاه چراغ علاقه زيادي دارند و شب زيارتي شاه چراغ شب جمعه ميباشد.
فال گوش ايستادن در چهارشنبه سوري نيز نزد زنان شيرازي مرسوم است و زني كه بخواهد فال گوش بايستد چادر سر كرده، نيت ميكند و در گوشهاي در كوچه ميايستد و بر اساس گفته عابران تفأل ميزند. اگر گفته را مطابق ميلش ديد، خود را به مراد رسيده ميداند.
رسم است كه بعضي از زنان براي برآورده شدن حاجت در زير منبر مسجد جامع شيراز حلوا درست ميكنند. به اين منبر، مرتضي علي ميگويند. از جمله مراسم ديگري كه شيرازيان دارند پخت آشي است به نام “آش ابودردا”؛ بعضي معتقدند كه وسايل اوليه اين آش بايد حتما از راه گدايي تأمين شود. اين آش را هم به خاطر درمان بيماري و هم به خاطر بخت گشايي ميپزند.
در شب چهارشنبه سوري در شيراز رسم است كه دختران دم بخت ابريشم هفت رنگ به كمر بسته و صبح روز چهارشنبه كودك نابالغي را واميدارند كه ابريشم را باز كند به اين نيت كه گره از بختشان باز شود.
باز رسم است در شيراز دخترهاي بخت بسته به محل معروفي به نام “خانه سيد ابوتراب” كه در داخل شهر در كوچه “شيشهگرها” واقع شده است ميروند و زير درخت كهنسالي كه در آن خانه وجود دارد حلوا ميپزند و بين فقرا تقسيم ميكنند و از صاحب آن خانه يعني “سيد ابوتراب” كه گويا سيد بزرگواري بوده و ششصد سال قبل از اين ميزيسته و صاحب كرامت بوده حاجت ميخواهند.
در اين شب شيرازيان “بوخوش اسفند” را در آتش ميريزند كه خانه را معطر كند. بوي “بوخوش” خاصيت گندزدايي هم دارد و از گذشتههاي دور مورد توجه مردم بوده است.
ازجمله خوردنيهايي كه شب چهارشنبه سوري شيرازيها ميل ميكنند آجيل چهارشنبه سوري است كه بدان آجيل شيرين هم ميگويند. اين آجيل مخلوطي است از كشمش، نخودچي، مغز بادام، مغز گردو، انجير، مويز، توت خشك، كنجد بوداده، شاهدانه، تخمك يا تخمه، گندم برشته، بدنجك، قصب، خارك (نوعي خرماي خشك) و قيسي.
در شيراز به دو شب چهارشنبه سوري گفته ميشود يكي چهارشنبه آخر ماه اسفند (آخر سلا) و ديگري چهارشنبه آخر ماه صفر. در هر دو شب مراسمي به عمل ميآيد كه كاملاشبيه به هم است؛ ولي در چهارشنبه آخر سال مفصلتر ميباشد.
مردان و زنان شيراز معتقدند كه هرگاه عصر روز سه شنبه آخر سال در آب سعدي (آبي كه از قنات آرامگاه سعدي يا حوض ماهي جريان دارد) شستوشو كنند، تا سال ديگر بيمار نميشوند. از اين رو عصر سه شنبه آخر سال ازدحام غريبي در اطراف جدول مزبور ديده ميشود.
گيلان
در آخرين سهشنبه سال، در گيلان هم مانند ساير استانها آيينهاي خاصي اجرا ميشود.
در شب چهارشنبهسوري، اسپند و كندر و گلاب و شمع حتما بايد در خانه باشد.
اسپند و كندر را دود ميكنند، گلاب را به صورت خود ميزنند و شمع را به نيت روشنايي روشن ميكنند..
گيلانيها خاكستر آتشافروز شب چهارشنبهسوري را صبح چهارشنبه پاي درختها ميريزند و معتقدند كه درخت ها بارور ميشوند و كساني كه قصد زيارت اماكن متبركه را دارند به نيت سفر از خانه خارج ميشوند.
آجيل مخصوص چهارشنبه سوري هم كه در همه جاي ايران مرسوم است، فسلفه عميقي دارد. اجزاء اين آجيل رنگارنگ و زيبا همه از دانههاي خودردني و رستنيهايي است كه بيش از هزاران سال پيش از زمين و طبيعت ميگيرد. در واقع مجموعه آجيل چهارشنبه سوري طبقي است آراسته از هدايا و دهشهاي خاك كه رابطه انسان و طبيعت را تاييد و تاكيد ميكند.
در بسياري از ايلها و نيز در نقاط كوهستاني ايران از جمله دهكدههاي كوهستاني گيلان و مازندران كه به آداب و سنن ايرانيان باستان دلبستگي بيشتري دارند، در استقبال از سال نو، مراسم آتشافروزي را در شب چهارشنبه برگزار ميكنند. دور ريختن وسيلههاي كهنه و فرسوده زندگي در قريب باتفاق مناطق ايران معمول است. رسم كوزه شكستن يا كوزه پرت كردن به كوچه به نيت دور كردن بلا در همه ايران عموميت دارد.
در گيلان دخترانِ دمبخت را غروب چهارشنبهسوري با جارو ميزنند و از خانه بيرون مياندازند به اين اميد كه تا سال بعد ازدواج كنند.
مازندران
رسم چهارشنبهسوري در مازندران با برپايي هفت بوتهي آتش به نشانهي هفت فرشته و امشاسپند اجرا ميشود و مردم باور دارند كه آتش تطهيركننده است و بدي و مرگ را ميسوزاند.
مردم مازندران سرخي آتش را نشانهي سلامت و گرمايش را زندگي بخش ميدانند.
مردم در هنگام پريدن از آتش با اين عبارتها با آتش سخن ميگويند: ”زردي من از تو، سرخي تو از من، سرخي آتش مال ما، زردي ما مال شما، چهارشنبهسوري ميكنيم، سينه بلوري ميكنيم. گل چهارشنبه سوري، درد و بلا رو ببري” سپس آش “چهل گياه” ميپزند كه دوا و درمان است. صداي برخورد قاشق و كاسه نيز نشان دهندهي شروع مراسم قاشقزني است و دختر و پسر با پوشيدن چارقد و چادر در كوچهها قاشقزني ميكنند و ميگويند: ”اي اهل محل، اهل در اين منزل شگون امشب است، هديه بريزيد داخل پيمانه و كاسه”.
وي ادامه داد: در هنگام غروب دختران دم بخت به كوچهها ميروند و در پشت پنجره يا دكهي كسب فال گوش ميايستند تا ببينند پدري با دخترش چه ميگويد، آن سخن را به فال خوب يا بد ازدواج خود تعبير ميكنند.
استان مرکزي
يكي از آيينهاي ايراني كه ساليان بسيار طولاني در قلمرو فرهنگي ايران برگزار شده است، آيين چهارشنبهسوري است؛ به عبارت ديگر گستره برگزاري جشن چهارشنبهسوري، حوزه حضور فرهنگ ايراني را نشان ميدهد.
در بسياري از روستاهاي استان مركزي رسم بر اين است كه جواناني كه نامزد دارند از روي بام خانه دختر، شال خود را پايين مياندازند و دختران در گوشه شال، شيريني و تخمه ميپيچند. اين رسم را شالاندازي ميگويند. از ديگر رسمهاي چهارشنبه سوري، مراسم قاشق زدن است كه مردم و بعضا كودكان كاسه و قاشق را به هم كوبيده و در پشت در نهان ميشوند و صاحبخانه نيز تخممرغ يا تنقلاتي داخل كاسه ميگذارد.
آشتيان
در آشتيان از توابع استان مركزي، مرسوم است كه كوزهاي خالي را از بالاي بام در شب چهارشنبه سوري به پايين مياندازند. اهالي اين كار را به اين نيت انجام ميدهند كه قضا و بلاي خانه و اهل آن با شكستن كوزه از خانه بيرون برود.
از ديگر رسمهايي كه در شب چهارشنبه سوري در آشتيان مرسوم است، رسم قاشق زني است كه در اين رسم عمدتا دختران، چادري به سر كرده و بر در خانه اهالي محل رفته و با قاشق به كاسه ميكوبند. صاحب خانه كه مقصود آنان را خوب ميداند، به آنها آجيل و شيريني ميدهد.
فالگوش ايستادن به وسيله دختران دم بخت نيز در غروب چهارشنبه سوري بين اهالي آشتيان مرسوم است.
آذربايجان
خريد چهارشنبه آخر سال ازجمله سنتهاي قديمي مردم تبريز در اين روز محسوب ميشود.
كودكان نيز چهارشنبه سوري را به خاطر ترقهها، آتش افروختنها و خريدهايش دوست دارند. چرا كه بخشي از خريد سنتي اين روز مخصوص كودكان ميباشد و مردم براي بچههاي خود اسباببازي ميخرند. پسربچهها به خريد (ماشون) ماشين اسباببازي و تفنگ علاقه زيادي نشان ميدهند و اكثر دختر بچهها اسباب بازي چهارشنبه آخر سال را “قولچاخ” يعني عروسك ميخرند.
خانمهاي خانهدار هم به خريد “آينا” و “دراخ” (يعني آيينه و شانه) و همچنين “سوپورگه” (يعني جارو) ميپردازند و ميخواهند سال جديد را با آيينه و جارو و شانه جديد آغاز كنند.
خريد آجيل چهارشنبه سوري از ديگر بخشهاي خريد سنتي اين روز در تبريز ميباشد. شهر تبريز كه به خاطر آجيلهاي متنوع و مرغوبش شهره است، براي اين روز سنتي نيز آجيل مخصوص را دارد.
«شال ساللاماق» يا «باجالئق» از جمله سنتهاي قديمي آذربايجانيها در چهارشنبهي آخر سال محسوب ميشود. برخي از جوانان و نوجوانان آذربايجاني با برداشتن شال يا توبرهاي در چهارشنبه سوري خود را براي اجراي اين رسم قديمي آماده ميكنند و اغلب با تاريكي هوا به خانهي دوست و آشنا و فاميل و حتي ديگران ميروند و شال خود را آويزان ميكنند؛ به طوريكه ديده نشوند.
در گذشته اكثر خانهها در سقف دريچهاي براي تهويه داشتند و معمولا شال از آن قسمت آويزان ميشد؛ تا صاحبخانه هديهاي را در آن بپيچد. اما امروزه اين رسم حالتي ديگر يافته است. براي مثال در را ميكوبند و وقتي صاحبخانه در را باز كرد بدون ديده شدن بخشي از شال را به داخل خانه در حاليكهي گوشهي شال را در دست دارند، در را به روي صاحبخانه ميبندند و بعد از گرفتن هديه شال را برداشته فرار ميكنند.
هديه گذاشته شده در داخل شال ميتواند چيزهاي مختلفي باشد كه از آن جمله ميتوان به انواع شيريني و آجيل چهارشنبه سوري و ميوه و ... اشاره كرد.
در شب چهارشنبه گروهي از جوانان در كوچهها يا پشتبام منازل خود مخصوصا در روستاها اقدام به افروختن آتش ميكنند و سپس از روي آن پريده و ميگويند
”اتيل باتيل چارشنبه
بختيم آچيل چارشنبه
باش آغديم ديش آغديم
بوردا قالسين”
در همين شب گروهي از دختران دم بخت و آرزومند از روزنه بامها يا كنار پنجرهها به فال گوش ايستاده و بعضي نيز بر سر چهار راه ها ميايستند تا به صحبتهاي عابرين گوش داده و نيت و حاجت خود را با توجه به گفتههاي آنها تفسير و تعبير نمايند.
صبح روز چهارشنبه دم دماي طلوع آفتاب مردم شهرها و روستاها از بزرگ گرفته تا افراد كوچك، دسته دسته بر سر انهار و چشمهسازها رفته و ضمن شادي و تركاندن ترقه سه يا هفت بار از روي آب ميپرند و براي خود در سال جديد آرزوي سلامتي ميكنند.
وي ادامه داد: گروهي نيز با اعتقاد بر اين كه آبها هنگام تحويل سال از نو متولد ميشوند، كوزههاي كهنه خود را شكسته و كوزههاي تازه را با آب پر ميكنند تا بعدا در سال جديد به كنج اتاقها بپاشند يا در مشك بريزند يا چايي دم كنند و به اين ترتيب ضمن دور كردن قضا و قدر الهي براي آنها در سال جديد مايه بركت باشد.
چهارشنبه سوری در شهرهای مختلف تهران
در تهران قديم، بوتههاي خشك را از بيابانهاي اطراف جمع ميكردند و با شتر به شهر ميآوردند و در محلات مختلف ميچرخاندند. پس از غروب خورشيد، بوتههاي خشك و اسباب و اثاثية كهنه و شكستهاي را كه پس از خانهتكاني بيرون گذاشته شده بود جمع ميكردند و با آنها آتشي درست ميكردند كه همه بايد از روي آن ميپريدند و ميخواندند: «سرخي تو از من، زردي من از تو.» فشفشه و هفتترقه هم بود اما از بمبها و نارنجكهاي دستي كه نوجوانان امروزي ميسازند و با انفجار آنها شيشههاي ساختمانها به لرزه ميافتد، خبري نبود.
شيراز
در شيراز به دو شب چهارشنبهسوري گفته ميشود: يكي چهارشنبه آخر ماه اسفند (چهارشنبه آخر سال) و ديگري چهارشنبه آخر ماه صفر.
با توجه به ارادتي كه شيرازيان به حافظ دارند، در شب چهارشنبه سوري دور هم جمع شده و از ديوان حافظ فال ميگيرند.
شيرازيان چهارشنبه آخر سال را همانند ديگر شهرهاي كشور چهارشنبه سوري ميگويند و غروب سه شنبه مرسوم است كه هفت كپه و يا سه كپه خار تهيه ميكنند. آنها را آتش زده و از آتش ميپرند و ميگويند: زردي من از تو ، سرخي تو از من.
در قديم برخي از زنان و دختران شيراز به سعديه رفته و در آب حوض ماهي آبتني ميكنند و با جام دعا و چهل كليد آب به سر ميكنند. اين كار هم به خاطر سلامتي و هم به خاطر مهدگرمي انجام ميشود.
همچنين رسم است كه دختران دم بخت در اين شب براي بخت گشايي به زيارت حضرت احمد بن موسي شاهچراغ (ع) ميروند. شاه چراغ (ع) از امامزادههاي واجبالتكريم است. مردم شيراز نيز به شاه چراغ علاقه زيادي دارند و شب زيارتي شاه چراغ شب جمعه ميباشد.
فال گوش ايستادن در چهارشنبه سوري نيز نزد زنان شيرازي مرسوم است و زني كه بخواهد فال گوش بايستد چادر سر كرده، نيت ميكند و در گوشهاي در كوچه ميايستد و بر اساس گفته عابران تفأل ميزند. اگر گفته را مطابق ميلش ديد، خود را به مراد رسيده ميداند.
رسم است كه بعضي از زنان براي برآورده شدن حاجت در زير منبر مسجد جامع شيراز حلوا درست ميكنند. به اين منبر، مرتضي علي ميگويند. از جمله مراسم ديگري كه شيرازيان دارند پخت آشي است به نام “آش ابودردا”؛ بعضي معتقدند كه وسايل اوليه اين آش بايد حتما از راه گدايي تأمين شود. اين آش را هم به خاطر درمان بيماري و هم به خاطر بخت گشايي ميپزند.
در شب چهارشنبه سوري در شيراز رسم است كه دختران دم بخت ابريشم هفت رنگ به كمر بسته و صبح روز چهارشنبه كودك نابالغي را واميدارند كه ابريشم را باز كند به اين نيت كه گره از بختشان باز شود.
باز رسم است در شيراز دخترهاي بخت بسته به محل معروفي به نام “خانه سيد ابوتراب” كه در داخل شهر در كوچه “شيشهگرها” واقع شده است ميروند و زير درخت كهنسالي كه در آن خانه وجود دارد حلوا ميپزند و بين فقرا تقسيم ميكنند و از صاحب آن خانه يعني “سيد ابوتراب” كه گويا سيد بزرگواري بوده و ششصد سال قبل از اين ميزيسته و صاحب كرامت بوده حاجت ميخواهند.
در اين شب شيرازيان “بوخوش اسفند” را در آتش ميريزند كه خانه را معطر كند. بوي “بوخوش” خاصيت گندزدايي هم دارد و از گذشتههاي دور مورد توجه مردم بوده است.
ازجمله خوردنيهايي كه شب چهارشنبه سوري شيرازيها ميل ميكنند آجيل چهارشنبه سوري است كه بدان آجيل شيرين هم ميگويند. اين آجيل مخلوطي است از كشمش، نخودچي، مغز بادام، مغز گردو، انجير، مويز، توت خشك، كنجد بوداده، شاهدانه، تخمك يا تخمه، گندم برشته، بدنجك، قصب، خارك (نوعي خرماي خشك) و قيسي.
در شيراز به دو شب چهارشنبه سوري گفته ميشود يكي چهارشنبه آخر ماه اسفند (آخر سلا) و ديگري چهارشنبه آخر ماه صفر. در هر دو شب مراسمي به عمل ميآيد كه كاملاشبيه به هم است؛ ولي در چهارشنبه آخر سال مفصلتر ميباشد.
مردان و زنان شيراز معتقدند كه هرگاه عصر روز سه شنبه آخر سال در آب سعدي (آبي كه از قنات آرامگاه سعدي يا حوض ماهي جريان دارد) شستوشو كنند، تا سال ديگر بيمار نميشوند. از اين رو عصر سه شنبه آخر سال ازدحام غريبي در اطراف جدول مزبور ديده ميشود.
گيلان
در آخرين سهشنبه سال، در گيلان هم مانند ساير استانها آيينهاي خاصي اجرا ميشود.
در شب چهارشنبهسوري، اسپند و كندر و گلاب و شمع حتما بايد در خانه باشد.
اسپند و كندر را دود ميكنند، گلاب را به صورت خود ميزنند و شمع را به نيت روشنايي روشن ميكنند..
گيلانيها خاكستر آتشافروز شب چهارشنبهسوري را صبح چهارشنبه پاي درختها ميريزند و معتقدند كه درخت ها بارور ميشوند و كساني كه قصد زيارت اماكن متبركه را دارند به نيت سفر از خانه خارج ميشوند.
آجيل مخصوص چهارشنبه سوري هم كه در همه جاي ايران مرسوم است، فسلفه عميقي دارد. اجزاء اين آجيل رنگارنگ و زيبا همه از دانههاي خودردني و رستنيهايي است كه بيش از هزاران سال پيش از زمين و طبيعت ميگيرد. در واقع مجموعه آجيل چهارشنبه سوري طبقي است آراسته از هدايا و دهشهاي خاك كه رابطه انسان و طبيعت را تاييد و تاكيد ميكند.
در بسياري از ايلها و نيز در نقاط كوهستاني ايران از جمله دهكدههاي كوهستاني گيلان و مازندران كه به آداب و سنن ايرانيان باستان دلبستگي بيشتري دارند، در استقبال از سال نو، مراسم آتشافروزي را در شب چهارشنبه برگزار ميكنند. دور ريختن وسيلههاي كهنه و فرسوده زندگي در قريب باتفاق مناطق ايران معمول است. رسم كوزه شكستن يا كوزه پرت كردن به كوچه به نيت دور كردن بلا در همه ايران عموميت دارد.
در گيلان دخترانِ دمبخت را غروب چهارشنبهسوري با جارو ميزنند و از خانه بيرون مياندازند به اين اميد كه تا سال بعد ازدواج كنند.
مازندران
رسم چهارشنبهسوري در مازندران با برپايي هفت بوتهي آتش به نشانهي هفت فرشته و امشاسپند اجرا ميشود و مردم باور دارند كه آتش تطهيركننده است و بدي و مرگ را ميسوزاند.
مردم مازندران سرخي آتش را نشانهي سلامت و گرمايش را زندگي بخش ميدانند.
مردم در هنگام پريدن از آتش با اين عبارتها با آتش سخن ميگويند: ”زردي من از تو، سرخي تو از من، سرخي آتش مال ما، زردي ما مال شما، چهارشنبهسوري ميكنيم، سينه بلوري ميكنيم. گل چهارشنبه سوري، درد و بلا رو ببري” سپس آش “چهل گياه” ميپزند كه دوا و درمان است. صداي برخورد قاشق و كاسه نيز نشان دهندهي شروع مراسم قاشقزني است و دختر و پسر با پوشيدن چارقد و چادر در كوچهها قاشقزني ميكنند و ميگويند: ”اي اهل محل، اهل در اين منزل شگون امشب است، هديه بريزيد داخل پيمانه و كاسه”.
وي ادامه داد: در هنگام غروب دختران دم بخت به كوچهها ميروند و در پشت پنجره يا دكهي كسب فال گوش ميايستند تا ببينند پدري با دخترش چه ميگويد، آن سخن را به فال خوب يا بد ازدواج خود تعبير ميكنند.
استان مرکزي
يكي از آيينهاي ايراني كه ساليان بسيار طولاني در قلمرو فرهنگي ايران برگزار شده است، آيين چهارشنبهسوري است؛ به عبارت ديگر گستره برگزاري جشن چهارشنبهسوري، حوزه حضور فرهنگ ايراني را نشان ميدهد.
در بسياري از روستاهاي استان مركزي رسم بر اين است كه جواناني كه نامزد دارند از روي بام خانه دختر، شال خود را پايين مياندازند و دختران در گوشه شال، شيريني و تخمه ميپيچند. اين رسم را شالاندازي ميگويند. از ديگر رسمهاي چهارشنبه سوري، مراسم قاشق زدن است كه مردم و بعضا كودكان كاسه و قاشق را به هم كوبيده و در پشت در نهان ميشوند و صاحبخانه نيز تخممرغ يا تنقلاتي داخل كاسه ميگذارد.
آشتيان
در آشتيان از توابع استان مركزي، مرسوم است كه كوزهاي خالي را از بالاي بام در شب چهارشنبه سوري به پايين مياندازند. اهالي اين كار را به اين نيت انجام ميدهند كه قضا و بلاي خانه و اهل آن با شكستن كوزه از خانه بيرون برود.
از ديگر رسمهايي كه در شب چهارشنبه سوري در آشتيان مرسوم است، رسم قاشق زني است كه در اين رسم عمدتا دختران، چادري به سر كرده و بر در خانه اهالي محل رفته و با قاشق به كاسه ميكوبند. صاحب خانه كه مقصود آنان را خوب ميداند، به آنها آجيل و شيريني ميدهد.
فالگوش ايستادن به وسيله دختران دم بخت نيز در غروب چهارشنبه سوري بين اهالي آشتيان مرسوم است.
آذربايجان
خريد چهارشنبه آخر سال ازجمله سنتهاي قديمي مردم تبريز در اين روز محسوب ميشود.
كودكان نيز چهارشنبه سوري را به خاطر ترقهها، آتش افروختنها و خريدهايش دوست دارند. چرا كه بخشي از خريد سنتي اين روز مخصوص كودكان ميباشد و مردم براي بچههاي خود اسباببازي ميخرند. پسربچهها به خريد (ماشون) ماشين اسباببازي و تفنگ علاقه زيادي نشان ميدهند و اكثر دختر بچهها اسباب بازي چهارشنبه آخر سال را “قولچاخ” يعني عروسك ميخرند.
خانمهاي خانهدار هم به خريد “آينا” و “دراخ” (يعني آيينه و شانه) و همچنين “سوپورگه” (يعني جارو) ميپردازند و ميخواهند سال جديد را با آيينه و جارو و شانه جديد آغاز كنند.
خريد آجيل چهارشنبه سوري از ديگر بخشهاي خريد سنتي اين روز در تبريز ميباشد. شهر تبريز كه به خاطر آجيلهاي متنوع و مرغوبش شهره است، براي اين روز سنتي نيز آجيل مخصوص را دارد.
«شال ساللاماق» يا «باجالئق» از جمله سنتهاي قديمي آذربايجانيها در چهارشنبهي آخر سال محسوب ميشود. برخي از جوانان و نوجوانان آذربايجاني با برداشتن شال يا توبرهاي در چهارشنبه سوري خود را براي اجراي اين رسم قديمي آماده ميكنند و اغلب با تاريكي هوا به خانهي دوست و آشنا و فاميل و حتي ديگران ميروند و شال خود را آويزان ميكنند؛ به طوريكه ديده نشوند.
در گذشته اكثر خانهها در سقف دريچهاي براي تهويه داشتند و معمولا شال از آن قسمت آويزان ميشد؛ تا صاحبخانه هديهاي را در آن بپيچد. اما امروزه اين رسم حالتي ديگر يافته است. براي مثال در را ميكوبند و وقتي صاحبخانه در را باز كرد بدون ديده شدن بخشي از شال را به داخل خانه در حاليكهي گوشهي شال را در دست دارند، در را به روي صاحبخانه ميبندند و بعد از گرفتن هديه شال را برداشته فرار ميكنند.
هديه گذاشته شده در داخل شال ميتواند چيزهاي مختلفي باشد كه از آن جمله ميتوان به انواع شيريني و آجيل چهارشنبه سوري و ميوه و ... اشاره كرد.
در شب چهارشنبه گروهي از جوانان در كوچهها يا پشتبام منازل خود مخصوصا در روستاها اقدام به افروختن آتش ميكنند و سپس از روي آن پريده و ميگويند
”اتيل باتيل چارشنبه
بختيم آچيل چارشنبه
باش آغديم ديش آغديم
بوردا قالسين”
در همين شب گروهي از دختران دم بخت و آرزومند از روزنه بامها يا كنار پنجرهها به فال گوش ايستاده و بعضي نيز بر سر چهار راه ها ميايستند تا به صحبتهاي عابرين گوش داده و نيت و حاجت خود را با توجه به گفتههاي آنها تفسير و تعبير نمايند.
صبح روز چهارشنبه دم دماي طلوع آفتاب مردم شهرها و روستاها از بزرگ گرفته تا افراد كوچك، دسته دسته بر سر انهار و چشمهسازها رفته و ضمن شادي و تركاندن ترقه سه يا هفت بار از روي آب ميپرند و براي خود در سال جديد آرزوي سلامتي ميكنند.
وي ادامه داد: گروهي نيز با اعتقاد بر اين كه آبها هنگام تحويل سال از نو متولد ميشوند، كوزههاي كهنه خود را شكسته و كوزههاي تازه را با آب پر ميكنند تا بعدا در سال جديد به كنج اتاقها بپاشند يا در مشك بريزند يا چايي دم كنند و به اين ترتيب ضمن دور كردن قضا و قدر الهي براي آنها در سال جديد مايه بركت باشد.
Page 1 of 1
Permissions in this forum:
You cannot reply to topics in this forum