Log in
Search
Latest topics
» یادش بخیر by azadmol 9/6/2019, 1:31 am
» aurora urdu bot
by launchar 3/1/2017, 6:58 am
» نیمباز خره فیلتر شد :دی
by Sweet_dream 8/26/2015, 5:33 am
» Iranian Chapar Messnger Demo Version
by bizar 8/1/2015, 3:22 pm
» New bot server
by n.raja 2/3/2015, 3:59 am
» Home Personal Trainer
by chamith1 1/25/2015, 12:30 am
» NEW JORDAN TEAM WEB FLOOD
by al.mdmr 12/6/2014, 6:08 pm
» iPhone6 Plus Replica New
by chamith1 11/26/2014, 1:57 am
» Samsung GALAXY ALPHA Replica BB
by chamith1 11/22/2014, 12:17 am
» iPhone6 PLus Replica now
by chamith1 11/22/2014, 12:15 am
» iPhone6 Replica Black
by chamith1 11/22/2014, 12:08 am
» Samsung Galaxy S5 Replica New one
by chamith1 11/22/2014, 12:06 am
» Its iPhone6 Replica
by chamith1 11/22/2014, 12:01 am
» brand newSamsung Galaxy Note4 Replica
by chamith1 11/21/2014, 11:57 pm
Top posters
αℓαm2αrtmαñ (910) | ||||
ArT (766) | ||||
mashr0ob (738) | ||||
P3rsianc4T (714) | ||||
PMC (597) | ||||
...a.del... (577) | ||||
Alireza.Xn (548) | ||||
soket (513) | ||||
rend (444) | ||||
Milano (345) |
اگه خونديش لطفا دستاى مادرتو بوس كن لطفا
NimBuzZCaT :: Fun zone :: Contents :: Informative content
Page 1 of 1
اگه خونديش لطفا دستاى مادرتو بوس كن لطفا
روز مادر مبارک...
فصل پیری اومد و جوونی به سر شد
مادرت پیر و خیلی وقته کرده پدر فوت
بچه ی نورسیدت راهشو رو دست و پامیره
فکرت اینه مادرت جلوش دست و پا گیره
سیلی زدیش چون شد باعث راه بندان
ساکشو بستی ببریش خانه ی سالمندان
جلو روش وایسادی میگی فرصتی دوباره نیست
د نامرد اون مادرته کیسه ی زباله نیست
یه عمری رو دستای کارکردش تر خشک شدی
حالا اونی که بش زده خنجر از پشت تویی
داری با فحش مادر پیرت رو میشوریش
یه کمی دقت کن به خط های رو پیشونیش
ببین با اون موهای سفیدش اشکش در اومد
همون مادری که یه روز بوده حرفش سر اومد
دوباره بار ماتم و غم رو کولش نشست
با این همه سن و تجربه غرورش شکست
پر حسرت شد و رو زخمش نمک نشست
جلو بچش یه طوری کمرش از وسط شکست
که پیرزن راضی بود که درجا بمیره
ولی نره سالمندان تو دلش غم جا بگیره
بدون هر کی بلایی سر مادرش بیاره
همون بلا رو بچه ی خودش سرش میاره
پس یه روزی همین وقت میشینه دورت و
تخت مادرت میشه تخت پیری خود تو
گریه داره حال و روزت جواب قلبت رو چی میدی
این همونه که به تو شیر داد بمیرمبا چه امیدی
چه دردی داره این بن بست نه راه پس داری نه پیشی
تازه حس کردی که یه روزی تو هم مثل اون پیر میشی
بمیرم واسه اون قلبش که باز میگه پسر دارم
بازم حرف تو که میشه میگه خیلی دوسش دارم
نمیگه منو رد کردن خودم خواستم که تنها شم
خدا بگیر ازم جونو ولی بذار اونا باشن
ولی بذار اونا باشن ...
هر چند شاید فک کنی حرفم گزافه گوییه
ولی بدون این روزا کار بد جواب خوبیه
قدیما فرزند همیشه داشت حساب کاراشو
حتی جلو بزرگتر نمیکرد دراز پاهاشو
ولی الان جوونمردی رفته زیر پا
دیگه مرام خیلی وقته رفته زیر خاک
بیاین ماها سعی کنیم که اینچنین نباشیم
کمی تلاش کنیم واسه رفع کینه ها
بیاین جای اینکه بیننده ی زجه هاشون باشیم
هم وطن بریم ما ها جای بچه هاشون باشیم
اونا تو سن پیری محتاج پشتیبانین
میشن خوشحال با یه سلام خشک و خالی هم
روی تخت خوابیده و دوخته چشاشون به در
بریم با محبت بیاریم دلاشونو به دست
باید اونا تو زندگی باشن سرلوحه ی ماها
همون جوون قدیم پیر باتجربه ی حالا
باید دونست به پندار زشت گوهر نمیدن
باید دونست به دل شکستن هنر نمیگن
باید دونست که ما هم میشیم عصا به دستو
باید از حالا داشته باشیم هوای نسلو
اگه انسانی این چنین باشه کامل ترینه
که به خدا قسم همه فکر حامد در اینه
توی حیاط سالمندان زیر بارون بشینه
انقد کنارشون تا که خیلی آروم بمیره.
فصل پیری اومد و جوونی به سر شد
مادرت پیر و خیلی وقته کرده پدر فوت
بچه ی نورسیدت راهشو رو دست و پامیره
فکرت اینه مادرت جلوش دست و پا گیره
سیلی زدیش چون شد باعث راه بندان
ساکشو بستی ببریش خانه ی سالمندان
جلو روش وایسادی میگی فرصتی دوباره نیست
د نامرد اون مادرته کیسه ی زباله نیست
یه عمری رو دستای کارکردش تر خشک شدی
حالا اونی که بش زده خنجر از پشت تویی
داری با فحش مادر پیرت رو میشوریش
یه کمی دقت کن به خط های رو پیشونیش
ببین با اون موهای سفیدش اشکش در اومد
همون مادری که یه روز بوده حرفش سر اومد
دوباره بار ماتم و غم رو کولش نشست
با این همه سن و تجربه غرورش شکست
پر حسرت شد و رو زخمش نمک نشست
جلو بچش یه طوری کمرش از وسط شکست
که پیرزن راضی بود که درجا بمیره
ولی نره سالمندان تو دلش غم جا بگیره
بدون هر کی بلایی سر مادرش بیاره
همون بلا رو بچه ی خودش سرش میاره
پس یه روزی همین وقت میشینه دورت و
تخت مادرت میشه تخت پیری خود تو
گریه داره حال و روزت جواب قلبت رو چی میدی
این همونه که به تو شیر داد بمیرمبا چه امیدی
چه دردی داره این بن بست نه راه پس داری نه پیشی
تازه حس کردی که یه روزی تو هم مثل اون پیر میشی
بمیرم واسه اون قلبش که باز میگه پسر دارم
بازم حرف تو که میشه میگه خیلی دوسش دارم
نمیگه منو رد کردن خودم خواستم که تنها شم
خدا بگیر ازم جونو ولی بذار اونا باشن
ولی بذار اونا باشن ...
هر چند شاید فک کنی حرفم گزافه گوییه
ولی بدون این روزا کار بد جواب خوبیه
قدیما فرزند همیشه داشت حساب کاراشو
حتی جلو بزرگتر نمیکرد دراز پاهاشو
ولی الان جوونمردی رفته زیر پا
دیگه مرام خیلی وقته رفته زیر خاک
بیاین ماها سعی کنیم که اینچنین نباشیم
کمی تلاش کنیم واسه رفع کینه ها
بیاین جای اینکه بیننده ی زجه هاشون باشیم
هم وطن بریم ما ها جای بچه هاشون باشیم
اونا تو سن پیری محتاج پشتیبانین
میشن خوشحال با یه سلام خشک و خالی هم
روی تخت خوابیده و دوخته چشاشون به در
بریم با محبت بیاریم دلاشونو به دست
باید اونا تو زندگی باشن سرلوحه ی ماها
همون جوون قدیم پیر باتجربه ی حالا
باید دونست به پندار زشت گوهر نمیدن
باید دونست به دل شکستن هنر نمیگن
باید دونست که ما هم میشیم عصا به دستو
باید از حالا داشته باشیم هوای نسلو
اگه انسانی این چنین باشه کامل ترینه
که به خدا قسم همه فکر حامد در اینه
توی حیاط سالمندان زیر بارون بشینه
انقد کنارشون تا که خیلی آروم بمیره.
justin...bieber- Amateur
- Posts : 93
Points & Level : 269
Thanks : 32
Join date : 2012-02-13
Age : 33
Location : iran-alborz-shahryar
NimBuzZCaT :: Fun zone :: Contents :: Informative content
Page 1 of 1
Permissions in this forum:
You cannot reply to topics in this forum